به جای کوسه بودن دلفین باشیم

 
نتيجه يك تحقيق بسيار آموزنده

به جای کوسه بودن دلفین باشیم


همه ما برای برقراری ارتباط با دیگران، روش‌های منحصر به فردی

داریم. بنابراین تعداد بسیار زیادی روش ارتباطی وجود دارد.اما چگونه

می‌توانیم كلیدی پیدا كنیم كه روابط خانوادگی، عاطفی و حرفه‌ای ما را

تسهیل كند؟ و چگونه می‌توانیم راه‌حلی بیابیم كه برای همه اشخاص

راضی‌كننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟

ادامه نوشته

کج دار ومريز

 

کج دار و مریض یا کج دار ومريز

اصطلاح کج دار و مریز یا به صورتی که بیشتر مردم فهم می کنند و می نویسند «کج دار و مریض» از جمله اصطلاحاتی است که توسط مردم به اشتباه به کار می رود. مردم آن رابا مریضی مرتبط می دانند و البته درک درستی از آن ندارند. این اصطلاح در اصل کج دار و مریز است. به معنای اینکه ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد. بنابراین می بینید که نسبتی با مریضی ندارد. شاعر در این خصوص می گوید:

رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـریـــز                 دیــدم دوهــــزار زنگیــــان خونــریـــز
هر یک به زبان حال با من می گفت                  جامی که به دست توست کج دار و مریز

حال که این را دانستیم بیایید از این اصطلاح زیبا و ادبی درست استفاده کنیم!

شاد باشید :  احمد انصاری گیلانی

 

 

خندیدن یک نیایش است

خندیدن یک نیایش است :
اگر بتوانی بخندی،آموخته ای که چگونه نیایش کنی هنگامی که هر سلول بدن تو بخندد،هر بافت وجودت از شادی بلرزد، به آرامشی عظیم دست می یابی! بگذار خنده ات خنده ای از ته دل باشد.چنین خنده ای پدیده ای نادر است! کسی می تواند بخندد، که طنز آمیزی و تمامی بازی زندگی را می بیند. کوتاه ترین راه برای گفتن دوستت دارم لبخند است! ...
شادی اگر تقسیم شود،دو برابر می شود! غم اگر تقسیم شود،نصف می شود! همیشه با دیگران بخندیم و هرگز به دیگران نخندیم! یادت باشه!انسان های خندان و شاد به خداوند شبیه ترند! کمی موسیقی گوش کن،برقص،بخند(حتی به زور)،آنگاه بنشین و نظاره کن آثار شگرف همین حرکات به اصطلاح اجباری را! فراموش نکن!همین لحظه را،اگر گریه کنی یا بخندی!بالاخره می گذرد،امتحان کن! بهشت یعنی،شادی،خنده،سرور و شعف! جای تأسف است!ما برای شاد بودن بهانه ای می خواهیم،ولی برای غمگین بودن نیاز به هیچ بهانه ای نداریم با شادی خدا را و ضیافت زندگی را تجلیل می کنیم سرور و شادی،خدای درون فرد است که از اعماق او برخاسته و متجلی می شود! شادی ، یکی از راه های تقرب به درگاه خداوند است ضرر نمی کنی!از هم اکنون لبخند زدن را تجربه کن مطمئن باش همیشه یکی هست که عاشق لبخند تو باشه .
شاد باشید : احمد انصاری گیلانی

 اجهاف

 

اگر فکر می کنید جامعه در حق شما اجهاف کرده

 به این پیرزن نگاه کنید .

 

تو مالک خودت هستی

تو مالک خودت هستی

در تمام دنیا هیچ کس دقیقاً مثل تو نیست. هر عمل و حرفی و اندیشه ای که انجام می دهی، می

گویی و یا در ذهن داری، منحصراً متعلق به توست. زیرا این تویی که شخصاً آنها را انتخاب

کرده ای.

ادامه نوشته

بخاطر آرامش

 

بگذار دیدن تو را با دردها آشنا کند، اما هرگز کوری را بخاطر آرامش تحمل نکن.
دکتر شریعتی




یادمان باشد که هر تغیری نمیتواند به نفع مان باشد

 

خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً

مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا

رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت. بعد از

به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. ...چون به زندگی

بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی

ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد. خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان

تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از

خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!!! وقتی با فرشته مرگ روبرو شد

بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از

جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟

فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت.......!!!!!!!

یادمان باشد که هر تغیری نمیتواند به نفع مان باشد .
  

بیکاری در جامعه تخیل می آفریند  

 

جوانی بیکاری داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم،

که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد.

دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!

جوان میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟

<< بیکاری در جامعه تخیل می آفریند  .>>

مناجات ربنا

 

ضمن تهنیت بمناسبت حلول ماه مبارک رمضان مناجات ربنا  را برای آندسته از عزیزان روزه

دار که شروع افطار را با این آیه ملکوتی آغاز میکنند و خاطرات گذشته هم برایشان  یاد آور

شود .

 بســم الله الـرحمن الـرحيم

ربنـا اِننـا سمِعنـا مُنـاد يا يُـنـادی لِلايمن:

ان امنـُوا بـربّـکم فـامنـّا

ربنـا فاغفرلنـا ذنوبنـا و کـفر عنا سياتنـا و توفنـا مع الابرار

 " آمين، رب العالميـن "

 ربنـا و اتنـا ما وعدتــنا علی رسـلک ولا تخزنا يوم القيـمة انک لا تـخلف الميـعاد.

 " آمين، رب العالميـن "

 بنام خداوند بخشاينده مهربان

پروردگــارا ... ندای ندا دهنده که همه را به ايمان فرا ميخواند شنيديم که:

" به پروردگارتان ايمان بياوريد"

ما هم ايمان آورديم.

پروردگــارا ... گناهان ما را بر ما ببخشای و بديها و کارهای ناشايست ما را بپوشان و ما را با

نيکان از دنيا ببر.

 " قبول فرما، ای پروردگار جهانيان "

 خــداونــدا ... و آنچه بوسيله پيغمبرانت بما وعده دادی بما عطا کن، و ما را روز رستاخيز رسوا

مگردان،زيرا تو کاری برخلاف وعده نميکنی.

 " قبول فرما ، ای پروردگار جهانيان "

آيه های ۱۹۳ و ۱۹۴ سوره آل عمران

 در پایان از تمام دوستان و خوانندگان محترم وعزیز خصوصا روزه دارالتماس دعا دارم .

با احترام : احمد انصاری گیلانی

 

 

 

هرگز با خودت قهر مکن

 

هرگز با خودت قهر مکن

به شيوانا خبر دادند که يکي از شاگردان قديمي اش در شهري دور

از طريق معرفت دور شده و راه ولگردي را پيشه کرده است. شيوانا

چندين هفته سفر کرد تا به شهر آن شاگرد قديمي رسيد. بدون اينکه

استراحتي کند مستقيماً سراغ او را گرفت و پس از ساعتها جستجو او

را در يک محل نامناسب يافت.

 

ادامه نوشته

براي دوست مهربانم

 

براي دوست مهربانم...

 

وقتی به شدت عصبانی شدی دستهایت را در جیبهایت بگذار.

یادت باشد بهترین رابطه میان تو و همسرت زمانی است که میزان

عشق و علاقه تان به هم بیش از میزان نیازتان به یکدیگر باشد.




 

 

ادامه نوشته

یک قروشنده خوب و توانمند

یک قروشنده خوب و توانمند

یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و

به یکی از این فروشگاهای بزرگ که همه چیز میفروشند

 (Everything under a roof) در ایالت کالیفرنیا میرود.

 

 

 



 

ادامه نوشته

فقر

 

فقر ، همه جا سر ميكشد .......

 فقر ، گرسنگي نيست .....

فقر ، عرياني  هم  نيست ......

فقر ،  گاهي زير شمش هاي طلا خود را پنهان ميكند .........

فقر ، چيزي را  " نداشتن " است ، ولي  ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست  .......

فقر ، ذهن ها را مبتلا ميكند .....

فقر ، بشكه هاي نفت را در عربستان ، تا  ته  سر ميكشد .....

فقر  ،  همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ......

فقر ،  تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......

فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....

فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....

فقر ،  همه جا سر ميكشد ........

                    فقر ، شب را " بي غذا  " سر كردن نيست ..

                  فقر ، روز را  " بي انديشه"   سر كردن است ...

 

 

آرامش سنگ یا برگ

 

آرامش سنگ یا برگ

آرامش سنگ یا برگ

مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل ز...
ده بود

مرد سالخورده ای از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حال پریشانش شدو کنارش نشست

مرد جوان بی اختیار گفت: عجیب آشفته ام و همه چیز در زندگی ام به هم ریخته است. به شدت
 
نیازمند آرامش هستم ونمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟



ادامه نوشته

روشهای موثر برای رسیدن به خودباوری

 روشهای موثر برای رسیدن به خودباوری

باور کردن خود یکی از اولین قدم ها به سمت موفقیت است. اگر به خودتان اعتماد نداشته باشید، موفق شدن در کارها خیلی سخت می شود.  

ادامه نوشته

جان سردار فدای فرمانروا برای آزادی همسر

جان سردار فدای فرمانروا برای آزادی همسر 

 فرمانروایی که می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد، با مقاومت های سرداری محلی مواجه شد و مزاحمت های سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت. بنابراین او تعداد زیادی سرباز را مامور دستگیری سردار کرد.

عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیرو های فرمانروا در آمدند و برای محاکمه و مجازات به پایتخت فرستاده شدند.

فرمانروا از سردار پرسید: ای سردار ، اگر من از گناهت بگذرم و آزادت کنم ، چه می کنی؟

سردار پاسخ داد: ای فرمانروا، اگر از من بگذری به وطنم باز خواهم گشت و تا آخر عمر فرمانبردار تو خواهم بود.

فرمانروا پرسید: و اگر از جان همسرت در گذرم، آن گاه چه خواهی کرد؟

سردار گفت: آن وقت جانم را فدایت خواهم کرد!

فرمانروا از پاسخی که شنید آن چنان یکه خورد که نه تنها سردار و همسرش را بخشید، بلکه او را به عنوان استاندار سرزمین جنوبی انتخاب کرد.

سردار هنگام بازگشت از همسرش پرسید: آیا دیدی سرسری کاخ فرمانروا چقدر زیبا بود؟ دقت کردی صندلی فرمانروا از طلای ناب ساخته شده بود؟

همسر سردار گفت: راستش را بخواهی، من به هیچ چیز توجه نکردم.

سردار با تعجب پرسید: پس حواست کجا بود؟

همسرش در حالی که به چشمان سردار نگاه می کرد به او گفت: تمام حواسم به تو بود. به چهره مردی نگاه می کردم که گفت حاضر است به خاطر من جانش را فدا کند!


 

 

درسي از استيو جابز بنيانگذار شركت اپل

 

درسي از استيو جابز بنيانگذار شركت اپل

 استيو جابز يكي از موفق ترين كارآفرين هاي نسل حاضر است. موفقيت او داستاني افسانه اي دارد. او پس از از شش ماه از دانشگاه اخراج شد، و در كف اتاق دوستان خود مي خوابيد و بطري هاي خالي را جمع آوري مي كرد و مي فروخت تا ۵ سنت براي غذا بدست آورد. ولي او همه اينها را تحمل كرد تا اينكه بالاخره توانست شركت اپل و همينطور شركت انيميشن پيكسار را بنا كند. در اين مقاله از سلسله مقالات موفقيت مي خواهيم نكته هايي كه حاصل سالها تجربه است را از زبان اين مدير و كارآفرين موفق بيان كنيم. آنچه در اين مقاله مي بينيد براي افرادي كه مي خواهند كسب و كار موفق و پررونقي داشته بشند بسيار مفيد خواهد بود.

 

ادامه نوشته

هرچقدر دوست داری سرم سرم دادبزن !

شاید این نوشتارم  خواننده را به قدری تفکر بیشنری وادار کند

هرچقدر دوست داری سرم سرم دادبزن !

استادى از شاگردانش پرسيد: چرا وقتي خشمگين هستيم صداي خود را بلند مي‌کنيم و سر طرف مقابلمان داد مي‌کشيم؟

يکي از شاگردان گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردي‌مان را از دست مي‌دهيم.

استاد گفت: درست است... اما چرا با اينکه طرف مقابل، نزديک ماست، باز هم داد مي‌زنيم؟ يعني اگر با صداى ملايم صحبت کنيم نمي‌شنود؟

شاگردان هر کدام جواب‌هايى دادند امّا هيچ‌کدام از پاسخ‌ها او را راضى نکرد. سرانجام خودش چنين توضيح داد: هنگامى که دو نفر از دست يکديگر عصبانى هستند، قلب‌هايشان از يکديگر فاصله مي‌گيرد. آنها براى اينکه اين فاصله را جبران کنند مجبورند داد بزنند. هر چه ميزان عصبانيت و خشم بيشتر باشد، اين فاصله بيشتر است و آنها بايد صدايشان را بلندتر کنند.

سپس استاد ادامه داد: اما هنگامى که دو نفر عاشق يکديگر باشند سر هم داد نمي‌زنند؛ بلکه به آرامى با هم صحبت مي‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هاشان به هم نزديک شده و فاصله‌ي آنها با همديگر بسيار کم است.

حالا وقتي عشق‌شان به يکديگر بيشتر شد، چه اتفاقى مي‌افتد؟ در اين صورت، آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمي‌زنند و فقط در گوش يکديگر نجوا مي‌کنند. اين نجوا عشقشان را شعله ورتر مي‌کند تا جايي که حتى از نجوا کردن هم بي‌نياز مي‌شوند و فقط به يکديگر نگاه مي‌کنند. و اين هنگامى است که ديگر هيچ فاصله‌اى بين قلب‌هاى آنان باقى نمانده باشد.

بیایید تا هستیم بدانیم قدر بودن را .

با پوزش و ارادت خالصانه : احمد انصاری گیلانی

 

 

 

خورشید و باد

 

خورشید و باد


 

روزي خورشيد و باد با هم در حال گفتگو بودند و هر كدام نسبت به ديگري ابراز

برتري ميكرد، باد به خورشيد مي گفت كه من از تو قويتر هستم، خورشيد هم ادعا ميكرد

كه او قدرتمندتر است. گفتند بياييم امتحان كنيم، خب حالا چه طوري؟

ديدند مردي در حال عبور بود كه كتي به تن داشت. باد گفت كه من ميتوانم كت آن مرد

را از تنش در بياورم، خورشيد گفت پس شروع كن. باد وزيد و وزيد، با تمام قدرتي كه

داشت به زير كت اين مرد مي كوبيد، در اين هنگام مرد كه ديد نزديك است كتش را از

دست بدهد، دكمه هاي آنرا بست و با دو دستش هم آنرا محكم چسبيد.

باد هر چه كرد نتوانست كت مرد را از تنش بيرون بياورد و با خستگي تمام رو به

خورشيد كرد و گفت: عجب آدم سرسختي بود، هر چه تلاش كردم موفق نشدم، مطمئن

هستم كه تو هم نمي تواني.

خورشيد گفت تلاشم را مي كنم و شروع كرد به تابيدن، پرتوهاي پر مهرش را بر سر

مرد باريد و او را گرم كرد. مرد كه تا چند لحظه قبل با تمام قدرت سعي در حفظ كت

خود داشت ديد كه ناگهان هوا تغيير كرده و با تعجب به خورشيد نگريست، ديد از آن باد

خبري نيست، احساس آرامش و امنيت كرد.

با تابش مدام و پر مهر خورشيد او نيز گرم شد و ديد كه ديگر نيازي به اينكه كت را به

تن داشته باشد نيست بلكه به تن داشتن آن باعث آزار و اذيت او مي شود. به آرامي كت

را از تن بدر آورد و به روي دستانش قرار داد.

باد سر به زير انداخت و فهميد كه خورشيد پر عشق و محبت كه بي منت به ديگران

پرتوهاي خويش را مي بخشد بسيار از او كه مي خواست به زور كاري را به انجام

برساند قويتر است.

مثل خورشید باش عشق و محبت را بدون هیچ انتظاری به دیگران ببخش

پندی از نهج البلاغه

 

پندی از نهج البلاغه

 

ای پسر عزیز من!

چهار چیز و چهار چیز را از من داشته باش که با به کار بستن آنها،

هر کاری بکنی به تو زیان نمی رساند:

 ارزنده ترین توانگری ها و ثروت ها عقل است.

 بزرگترین بی نوایی ها و نیازمندی ها ، حمق و نادانی است

و وحشتناکترین وحشت ها، خودپسندی است

و گرامی ترین شرف ها و بزرگواری ها،خوی و خلق نیکو و پسندیده

است.

 ای پسرک من!

زنهاراز دوستی با احمق که به راستی او می خواهد به تو سود برسد،

اما به تو زیان وارد می آورد.

زنهار از دوستی با بخیل که او در آن هنگام که بیشتر از هر زمان

دیگری

به او احتیاج داری،از تو دوری می کند.

زنهار از دوستی با فاسق و گناه کار که تو را به اندک چیزی می

فروشد.

زنهار از دوستی با دروغگو که او همچون سراب است، و با دروغ های

خود دور را به نظر تو نزدیک نشان می دهد، و نزدیک را دور جلوه

می دهد.

 علی(ع)،حکمت۳۸  نهج البلاغه

سلام و صبح بخير

 

سلام و صبح بخير


 
 
 
708245qq9tddswa1.gif


بگذار خورشید عالمتاب از مشرق چشمان توسرزند و فجر صادق از نگاه تو بدمد!

 حیف است وقتی تمام ذرات هستی، در حال سبوح گویی و قدوس خوانی اند، تو

در بستر غفلت غنوده باشی و فضیلت سحرخیزی را از دست بدهی.

 مگر نشنیده ای که فرموده اند خواب در چنین ساعتی مکروه است و رزق و

روزی آدمی را منع می کند؟ خداوند کریم روزی ها را بین طلوع فجر تا طلوع

آفتاب در میان بندگان خویش قسمت می کند.

کسی که با وضوی نماز صبح، آستین همت بالا می زند و کار روزانه اش را آغاز

می کند، همان تازگی و طراوتی را با خود دارد که گل به شبنم نشسته در

 بامدادان، لب به ترنم حمد الهی می گشاید.

اوقات صبحگاهی در شبانه روز، چون فصل جوانی در سال نامه عمر است؛ آدمی

بیشترین شور و انرژی و اشتیاق را در آغاز روز با خود دارد و هر چه روز به

شب نزدیک تر می شود، خستگی و رخوت نیز در جان آدمی می نشیند.

 باید خود را به خنک ترین نسیم صبحگاهی بسپاریم و در هوای تازه و سبک

بامدادی، به پرواز درآییم.

اولین قدم برای کسب روزی حلال را در نخستین اوقات روز برداریم و با ذکر خدا

به استقبال روز جدید برویم و اجازه دهیم عنایات حاصل از نماز صبح، بدرقه

راهمان باشد.

 در این جهد صبحگاهی، خیر پنهانی است که فقط بر اهلش آشکار می شود.

 

مغز شما…

 

مغز شما

 حاوی ۱۰۰ میلیارد نورون است. این مغز، همچنین ۱ کوادریلیون

سیناپس دارد که می تواند ۱۰ محرک غریزی را در هر ثانیه پردازش

کند.

سریعترین کامپیوتر بر روی زمین توانایی پردازش ۱٫۷۵ پتافلاپ را با

کمک ۷ میلیون وات انرژی دارد (ابر کامیپوتر جگوار ۲۲۴ هزار هسته

ی پردازشگر دارد). تخمین زده می شود که توانایی پردازش مغز ۱۰۰

پتافلاپ با استفاده از انرژی معادل ۲۰ وات باشد.

 

حضرت صاحب الزمان

 

حضرت صاحب الزمان

 

مونس روح و قلب و جان حضرت صاحب الزمان

حاکـــــم روح و هـم روان حضرت صاحب الزمان

فروغ حسن روی او شعشعه وجــــود و جـــان

آمــــر امـــــر در جهــــان حضرت صاحب الزمان

فیض رســــان عالمی بـــود امــام انس و جان

قـــدرت او بـود عیـــــــان حضرت صاحب الزمان

مظهـــــر ذات کبریــــــــــــا رهبــر راه اولیـــــــا

هم به عیان و هم نهان حضرت صاحب الزمان

متصل ولای او پاک دلست و بــــــی ریــــــــــا

جلوه نما به هر زمــــان حضرت صاحب الزمان

فــــــــــروغ جاودانه اش در آسمان و در زمین

ولای او به از جنــــــــان حضرت صاحب الزمان

سر بگذار تو مرا زصدق جان و دل بپای او

هست ولــــــی راز دان حضرت صاحب الزمان

 

عید شعبان مبارک

 

  بر منتظران این خبر خوش برسانید

 کامشب شب قدر است همه قدر بدانید

با نور نوشتند به پیشانی خورشید

ماهی که جهان منتظـرش بود درخشید . . .

عید شعبان مبارک

 

 

 

چرا موفق نیستم؟

 

چرا موفق نیستم؟

 

 

 
 
هشدار: اگر می‌خواهید زندگی موفقی داشته باشید، هیچ‌وقت خودتان را درگیر ۷ عادت آدم‌های
ناموفق نکنید. کدام ۷عادت؟!  



ادامه نوشته

دو چیز را پایانی نیست

 

داستان جالب ” تاجر و خرید میمون “

http://iranvij.ir/upload/images/s1lp0ab08hwzbsdj21.jpg
 

روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد

که برای خرید هر میمون ۲۰ دلار به آنها پول خواهد داد.

روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و

شروع به گرفتن‌شان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت ۲۰ دلار

از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش

کشیدند… به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها

۴۰ دلار خواهد پرداخت.

با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی

موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستایی‌ان دست از کار کشیدند و

برای کشاورزی سراغ کشتزارهای‌شان رفتند.

این بار پیشنهاد به ۴۵ دلار رسید و در نتیجه تعداد میمون‌ها آن‌قدر کم شد

که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.

این‌بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون ۱۰۰ دلار

خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به

شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون‌ها را بخرد.

در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت: «این همه میمون در قفس را

ببینید! من آنها را هر یک ۸۰ دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از

بازگشت مرد آنها را به ۱۰۰ دلار به او بفروشید.»

روستایی‌ها که احتمالا مثل من و شما وسوسه شده بودند پول‌های‌شان را

روی هم گذاشتند و تمام میمون‌ها را خریدند…

البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها

روستایی‌ها ماندند و یک دنیا میمون…!!!

دو چیز را پایانی نیست : یکی جهان هستی و دیگری حماقت انسان

البته در مورد اولی مطمئن نیستم!!! آلبرت انیشتین
 

خواص درمانی و غذایی سیر

خواص درمانی و غذایی سیر


 

 

ادامه نوشته

افسرده پاییز

افسرده پاییز

دلم خون شد از این افسرده پاییز

از این افسرده پاییز غم انگیز

 

ادامه نوشته

برای  شما دعا به درگاه خداوند

 

The best cosmetic for lips is truth
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی


for voice is pray
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند


for eyes is pity
برای چشمان شما رحم و شفقت


 



 

ادامه نوشته

دعوت سفارت آمريکا از استاد علی اکبر دهخدا برای مصاحبه با راديو صدای آمريکا

 

دعوت سفارت آمريکا از استاد علی اکبر دهخدا برای مصاحبه با راديو صدای آمريکا 

۱۹ دیماه ۱۳۳۲ تهران

آقای محترم- صدای آمريکا در نظر دارد برنامه ای از زندگانی دانشمندان و سخنوران ايرانی، در

بخش فارسی صدای آمريکا از نيويورک پخش نمايد. اين اداره جنابعالی را نيز برای معرفی به

شنوندگان ايرانی برگزيده است. . در صورتی که موافقت فرماييد، ممکن است کتباً يا شفاهاً نظر

خودتان را اعلام فرماييد تا برای مصاحبه با شما ترتيب لازم اتخاذ گردد .

 

 

ادامه نوشته