کليد توسعه تکنولوژي در دست مديريت است. نقش مديريت در
تغيير ساختار سازماني به منظور توسعه تکنولوژي حائز اهميت
است. مديريت و رهبري هوشمندانه از گذشته دور اهميتي بنيادين
در ساختار اقتصادي داشته است در کشورهاي در حال توسعه
اصلي ترين مسئله در توسعه تکنولوژي مديريت است چراکه
اصولا توسعه تکنولوژي معجزه نيست بلکه بستگي به شرايط
محيطي و منابع و امکانات موجود دارد و مديريت با راهبري خود
در استفاده از منابع موجود حداکثر استفاده را مي تواند فراهم کند.
مديريت مانند ساير علوم کاربردي در سه بعد مطرح مي شود:
الف ) تحقيقات بنيادين (نظريه هاي مديريت براي توليد)
ب ) تحقيقات کاربردي (تجربه و آزمايش تئوري ها و جمع آوري و
پردازش نتايج حاصله)
ج ) اجرا (بکارگيري مناسب ترين تئوري ها بااستفاده از تحقيقات
کاربردي)
در کشورهاي پيشرفته اين سه بعد در ارتباط با يکديگر قرار دارند
و پويايي مداوم در بکارگيري تئوري هاي مدرن به ارمغان مي
آورد. در کشورهاي درحال توسعه ارتباط قوي و متوالي بين اين
سه بعد وجود ندارد و هريک از ابعاد به طور جداگانه تغذيه مي
شوند، در کشور ما نيز دانشگاه ها صرفا به آموزش تئوري هاي
کلاسيک مديريتي اهتمام ورزيده، تحقيقات کاربردي عملا مشاهده
نمي شود و سرانجام در امور اجرايي با انتقال سخت افزاري
تکنولوژي صورت مي پذيرد و کمتر با نوآوري همراه است.