فرهنگ
فرهنگ
فرهنگ از دو جزء «فر» و «هنگ» تشكیل یافته است. فر به معنای جلو و بالا آمده است و هنگ در زبان فارسی از ریشه اوستایی «تنگ» و به معنای كشیدن و وزن میباشد. فرهنگ فارسی معین فرهنگ را به معنای علم، دانش و تدبیر آورده است. در فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ چنین تعریف شده است: «پدیده كلی پیچیدهای از آداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه زندگی كه در طی تجربه تاریخی اقوام شكل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی است».
فرهنگ لغات و بستر فرهنگ را به عنوان مجموعهای از رفتارهای پیچیده انسانی كه شامل افكار، روش زندگی، گفتار، اعمال و آثار هنری كه بر توانایی انسان برای بكارگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق میشود تعریف میكند.
فرهنگ به عنوان یك اصطلاح فنی در نوشتههای انسانشناسان در اواسط قرن نوزدهم وارد شده است. هنگامیكه فرهنگ یك گروه یا جامعه شكل گرفت و به تدریج بهبود یافت افراد آن حوزه فرهنگی، كیفیت تمایلات، ذهنیات و رفتارهای خود را با آن منطبق ساخته و به گونهای رفتار خواهند كرد كه هنجارها و ارزشهای فرهنگی شكسته نشده و فردی غیرعادی شناخته نشوند.
با توجه مطالب فوق میتوان گفت: فرهنگ مجموعهای از باورها، اندیشهها و تراوشات فكری بشر در طول تاریخ است كه زمینهساز و تداوم بخش رشد و تعالی انسان و شكلگیری هویتی خاص برای او بوده است. فرهنگ مجموعهای تبادلپذیر و به اشتراك گذاشتن از مجموعه داشتهها و پیشینههای جوامع انسانی است كه به عنوان سرمایهای قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر قابل بررسی است و در عین حال یكی از رایجترین، پیچیدهترین و پرابهام ترین مفاهیم است.
احمد انصاری گیلانی