منم در این آشفته بازار تنهایی
دلم تنگه , اگر بینم که باغی سوزد ز بی آبی
نه از آب است , نه , هوشیاریم!
اگر بینی که در خوابیم ولی لولی وش مغموم , بیداریم
ز در بی کسی گویم
اگر من مثل تو گیرم به دست
آن کس که از سر یاری با منش باشد
چه آرام , نه شتابان , می نمایم
من هم به او راه راست را نه پنهانی
و هم آرامش جان را به آرامی.
بیست و هفتم خرداد ماه یکهزاروسیصدو نود و یک - رشت - احمد انصاری گیلانی