دل به غم سپرده ام در عبور سال ها
دل به غم سپرده ام در عبور سال ها
زخمی از زمانه و خسته از خیال ها
چون حکایتی مگو رفته ام ز یاد ها
برگ بی درختم و در مسیر بادها
نه صدایی، نه سکوتی، نه درنگی، نه نگاهی
نه تو را مانده امیدی، نه مرا مانده پناهی
نیش ها و نوش ها چشیده ام
بس روا و ناروا شنیده ام
هر چه داغ را به دل سپرده ام
هر چه درد را به جان خریده ام
در مسیر بادها
هر چه داغ را به دل سپرده ام
هر چه درد را به جان خریده ام
در عبور سال ها. ااگ
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۰ ساعت 19:20 توسط احمد انصاری گیلانی
|
احمد انصاری گیلانی