چهار چیز اثر گذار

 

هزگز این چهار چیز را در زندگی ات نشکن :

( اعتماد - قول - رابطه - و قلبرا زیرا وقتی اینها می شکنند

صدا ندارند - ولی درد بسیار دارند !

                                               <<  چارلز دیکنز  >>

درجه بندی ( طبقه بندی ) افراد همکار

 

كاركنان خود را درجه بندي كنيد همانطور كه كارخانجات محصولات خود را درجه‌ بندي و دسته ‌بندي مي‌ نمايند . چنانچه يك محصول درجه سه وارد يكصد عدد محصول درجه يك گردد اعتبار محصولات درجه يك را زير سؤال مي‌برد.

مهره چینی درست

 

يكي از راههاي گرداندن آسانتر امور سازمان مهره چيني درست مي‌باشد و اينكه هر كارمند را در پست مربوطه بكار بگماريد. به عنوان مثال پيچ و مهره بايد با هم همخواني داشته باشند در غير اين صورت با زور و اجبار و راههاي غير صحيح اين دو همديگر را تحمل نخواهند نمود.

دید گاه خرد مندانه

 

اگر نقش مدير عالي سازمان را داريد سعي كنيد كه به ديگر مديران خود آموزش دهيد كه در سمينارها حتماً رديف جلو نبايد جهت آنها رزرو شده باشد بايد بدانيد كه صندلي‌ها همه مثل هم هستند ولي ديده گاهها و افكار با هم متفاوت بوده و اگر شما مديران در رديف‌هاي مختلف سمينار يا آمفي‌تئاترها به صورت پراكنده در رديف‌هاي مختلف سالن در كنار ديگر كاركنان بنشينيد خيلي راحت‌تر با كاركنان ارتباط برقرار كرده و كاركنان اينگونه رفتار را بهتر دوست دارند. همانگونه كه در دين اسلام هم بيان شده انسان‌ها فقط در ايمان به يكديگر برتري دارند در غير اين صورت با هم برابرند.

وجدان

 

                  

         وجدان کاری عبارت است از مجموعه عواملی که در فرد سازمانی - نظام ارزشی بوجود می‌آورد.

                                      

 

کسانیکه نفس خود را از بخل و حرص دور نگاه دارند از رستگارانند .

                                                         سوره : حشر آیه ۹

پایان نامه خرگوشی

 

 

یک روز آفتابی، خرگوشی خارج از لانه خود به جدیت هرچه تمام در حال تایپ بود. در همین حین، یک روباه او را دید.

روباه: خرگوش داری چیکار می‌کنی؟

خرگوش: دارم پایان نامه می‌نویسم.

روباه: جالبه، حالا موضوع پایان نامت چی هست؟

خرگوش: من در مورد اینکه یک خرگوش چطور می تونه یک روباه رو بخوره، دارم مطلب می‌نویسم.

روباه: احمقانه است، هر کسی می‌دونه که خرگوش ها، روباه نمی‌خورند.

خرگوش: مطمئن باش که می تونند، من می تونم این رو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا.

خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتی خرگوش به تنهایی از لانه خارج شد و بشدت به نوشتن خود ادامه داد.

در همین حال، گرگی از آنجا رد می‌شد..

گرگ: خرگوش این چیه داری می‌نویسی؟

خرگوش: من دارم روی پایان نامم که یک خرگوش چطور می تونه یک گرگ رو بخوره، کار می کنم.

گرگ: تو که تصمیم نداری این مزخرفات رو چاپ کنی؟

خرگوش: مساله ای نیست، می خواهی بهت ثابت کنم؟

بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند.

خرگوش پس از مدتی به تنهایی برگشت و به کار خود ادامه داد.

حال ببینیم در لانه خرگوش چه خبره

در لانه خرگوش، در یک گوشه موها و استخوان های روباه و در گوشه ای دیگر موها و استخوان های گرگ ریخته بود.

در گوشه دیگر لانه، شیر قوی هیکلی در حال تمیز کردن دهان خود بود.

نتیجه:

 هیچ مهم نیست که موضوع پایان نامه شما چه باشد 

هیچ مهم نیست که شما اطلاعات بدرد بخوری در مورد پایان نامه‌تان داشته باشید

آن چیزی که مهم است این است که استاد راهنمای شما چه کسی باشد .

راهکار های مدیریتی

مدیر و 10 نفر از كاركنانش از طناب بالگردی كه در صدد نجات آنها بود، آویزان بودند. طناب آنقدر محكم نبود كه بتواند وزن هر یازده نفر را تحمل كند. كمك خلبان با بلندگوی دستی از آنها خواست كه یك نفرشان داوطلب شود و طناب را رها كند. البته، داوطلب شدن همانا و سقوط به ته دره همان و به ظاهر كسی حاضر نبود داوطلب شود. دراین هنگام، مدیر گفت كه حاضر است طناب را رها كند ولی دلش می خواهد برای آخرین بار برای كاركنان سخنرانی كند.

او گفت: چون كاركنان حاضرند برای سازمان دست به هر كاری بزنند و چون كاركنان خانواده خود را دوست دارند و درمورد هزینه های افراد خانواده هیچ گله و شكایتی ندارند و بدون هیچ گونه چشمداشتی پس از خاتمه ساعت كار در اداره می مانند من برای نجات جان آنان طناب را رها خواهم كرد!

به محض تمام شدن سخنان مشوقانه و تحسین برانگیز مدیر، كاركنان كه به وجد آمده بودند شروع كردند به دست زدن و ابراز سپاسگزاری از مدیر!!